سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بر دانشمند است که چون می آموزد، سرزنش مکند و چون به وی آموخته می شود سرمپیچد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :41
بازدید دیروز :0
کل بازدید :19984
تعداد کل یاداشته ها : 21
103/9/12
3:10 ع

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; line-height:115%; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault { font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page WordSection1 {size:8.5in 11.0in; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.WordSection1 {page:WordSection1;} -->

میان پرده های آکردئون
نسیم حنجره کبوتران سفید
بهم خشک میشود
و انگشتان من روی کلید های
سیاه و سفید
از شدت جنون
سائیده - خون میشوند

پرده من؛ پرده رازست
که میان شرنگ شرنگ

پایزیب دختران هوسران
در آسمان غروب رنگ ...می سوزد
و با فضای تنوری آشپز خانه ها
عوض میشود !

جام های سیر پوشت شب دلقک بازان
همه یک قالب و یک حجم است
و فرقی میان پیاله من
که زدست ساقی شهبا گرفته ام
هیچ نیست !!

همه خمارند
و ترانه غم انگیز من
که حاکی یک عمر انتظارست
تشویق نمیشود !

آتلیان این خانه
وز دود کربنی چرس
گلدان های سوری را رنگ میزنند
وصحبت ازآق پر های سپهر نیست !

پس چه حاصل که تمام عمر را
بپای کفتر خانه های زنگال بوی کبوتران بنشسته
فضای سمومی اجاق ها را تجربه کنیم ؟!

حاکمان این شهر
میان قصر های سلیمانی
تار عنکبوت میبندند
وز شاخه های گلابی ها
نه رنگ عشق
نه رنگ دوستی
رنگ انتحار میچینند !!!

کسی آواز آکرئون مرا نخواهد شنید
و آنگاه که صدای ساز من بلند میشود
تو گویی آجر های یک برج
یک قلعه
و یک آسمان خراش
روی آذان هایشان فرو میریزد
و چشم هایشان از فرط پریشانی
و دیدن حال و هوای من
همانند بلوری میشود
که روی میز مافیا
به دور خود دایره وار دور میخورد !!!

کجاست منزلم
تا سروده ام را
برای چالک های دروازه های آن
با سرایش ناب و تاب
بخوانش گیرم ؟

کجاست آن دیار –
کجاست ؟؟؟

 


      من میروم؛